جستجوگران
نویسنده، تدوین و کارگردان: محمدعلی سجادی
مدیر تصویربرداری: مصطفی احمدیان
دستیار تصویربرداری: ونداد احمدیان - سامیار داهول - ستار فاضلی - مهدی لطیفی
مسئول دوربین: سعید قاسمی
دستیار دوربین: سعید کرمی
موسیقی: سعید شهرام
دستیار موسیقی: آرمین بهاری
تار: عیسی غفاری
آوا: محمدصادق اسحاقی
نی انبان: محسن شریفیان
ضبط موسیقی: استودیو بهمن - استودیو آرون وود (سیاتل)
برنامه ریز و دستیار کارگردان: حسین فلاح
منشی صحنه: الهام راد
دستیاران کارگردان: مهران شهراشوب - امیر سلیم خانی - مهدی مروی
صداگذاری و ترکیب صدا: آرمین بهاری
طراح گریم: محسن ملکی
دستیار گریم: نسیم اسدی - حامد مافی - علیرضا رشیدی
طراح لباس و صحنه: مجید لیلاجی
دستیار صحنه و لباس: سیامک کاری نژاد - محمود رشیدی - ندا نصراله زاده - نفیسه فاضلی - سیدمجتبی اعرابی - میثم سلیمانی - سعید رهبر
خیاط: زهرا بهرامی
صدابردار همزمان: بابک اردلان
دستیار صدابردار: امیر عاشق حسینی
عکاس: بهرنگ دزفولی زاده - آزیتا سمناک
تصویربردار پشت صحنه: انوش سعیدی
پشتیبانی فنی: نادر رضایی
مسئول هنروران: عشرت الملوک عظیمی
تامین خودرو: محمد کشاورزیان - بهنام تشرفی
سینه موبیل: ایرج ابراهیمی - احمد رجبی
عنوانبندی: معین صمدی - ایمان آقاحسینی
حمل و نقل: منصور باقری خامنه - عباس طارمی - یوسف اسماعیلی - امید غلامی - کامبیز صوفی - محمد رحمتی - علی قدرتی - حسین رحمانی - امیر روحی - عباس حسن زاده - محسن صفی الهی - مهرداد حسینی - ناصر خانگی - حسین مسافر
امور بازیگری: مهدی میامی
امور اداری: داود جودکی
تدارکات: سعید ابراهیمی - علی عبدی - کرم چیلان - محمد رحمانی - داود پارسا - مصطفی بازوبندی - امیر روحی - آرمان رضایی - حمید عباسی - احمد کرمی - رضا علیزاده - سجاد شکری
مدیر تولید: مسعود علی شاه
دستیار تولید: میثم کائد
ناظر کیفی: محمدعلی حسین نژاد
کارشناس انتظامی: سرهنگ شمس آبادی - سرهنگ ابوفاضلی
تهیه کننده: منوچهر شاهسواری
بازیگران ثابت:
مسعود رایگان - رضا بابک - پیام دهکردی - معصومه میرحسینی - نقی سیف جمالی - عباس شادروان - فرحناز منافی ظاهر - حسین فلاح - الهام نامی - ماهور سجادی
بازیگران مهمان:
رضا کیانیان - هوشنگ توکلی - پانته آ بهرام - ناصر آقایی - مهدی میامی - سیدمهرداد ضیایی - گوهر خیراندیش - شهرام حقیقت دوست - بهرام ابراهیمی - رضا فیاضی - ابراهیم آبادی - فرشید زارعی فرد - زندیش حمیدی - عطااله مرادی - شهریار فخاری - پویا دلاوری - نوشین حسن زاده - احمد عباسقلی - رحمت اله شکرخنده - سیدعلی حسن ناصری - نادر داهیم - یوسفی نژاد - رحمان مقدم - مازیار شمس - حمیده میرحسینی - لیلا بانشی - امیر نیکیار - مرتضی وکیلیان - قدرت اله دلاوری - فرامرز روشنایی - شاهرخ پوری - سیدابراهیم عمادی - رضا نامور - سیمین اسدی - علی رامز - نسرین دولت - کاظم سبزواری - میثم تحریری - مرتضی مسجدجامعی - حمید صفایی - اصغر معینی.
محصول : سیمافیلم 1388-1387
*****************************************************
محمدعلی سجادی درباره شکلگیری طرح مجموعه تلویزیونی "جستجوگران"، مشکلات تولید، ممیزیها، پخش نامناسب، شخصیتهای این مجموعه، بیکاریاش در سال 88 و ... صحبت کرده است.
پخش مجموعه تلویزیونی "جستجوگران" نخستین تجربه محمدعلی سجادی در سریالسازی چندی پیش از شبکه دو سیما به پایان رسید. مجموعهای که با ساختاری پلیسی و مورد علاقه سجادی به موضوعاتی ملتهب پرداخت . به همین دلیل خبرگزاری مهر در یکی از روزهای پایانی سال 88 میزبان او شد تا سجادی درباره جزییات مجموعه تلویزیونی "جستجوگران" صحبت کند.
*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: آقای سجادی برای شروع درباره شکلگیری طرح مجموعه تلویزیونی "جستجوگران" بگویید؟ و اینکه چطور ترغیب شدید مجموعهای برای تلویزیون بسازید؟
- محمدعلی سجادی:همیشه وسوسه ساخت مجموعه را داشتم. البته باید اشاره کنم سال 1361 فیلم مستندی با عنوان "در مسلخ عشق" برای گروه فرهنگ و ادب تلویزیون ساخته بودم و بعد از آن جسته و گریخته تلاش کردم سریال بسازم، حتی چند قصه هم پیشنهاد شد از جمله "دایره تردید". پنج تا شش قسمت از این مجموعه هم بازنویسی کردم اما بعد از مدتی مجبور به عقب نشینی شدم. در واقع میخواستم سریالی بسازم که به آن علاقمند بوده و آن را باور داشته باشم. تا اینکه کارگردانی مجموعه "جستجوگران" در زمستان 85 از سوی تهیه کننده پیشنهاد شد. طرح اولیه آن را شادمهر راستین به کمک دوستانش نوشته بود. این طرح شامل 13 قسمت بود در یکی دو صفحه که من ششتایش را انتخاب کردم. وقتی طرح "جستجوگران" را خواندم احساس کردم کار خوبی میشود از در آورد، به همین دلیل تحقیق را شروع کردم اما بعد از پنج ماه پژوهش و نوشتن و رسیدن به مرحله پیش تولید دوستان به این نتیجه رسیدند که مضمون این مجموعه خیلی تند است و خواستار تعدیل متن شدند.
*چه زمانی این اتفاق افتاد و به شما اعلام شد که باید طرح مجموعه "جستجوگران" تعدیل شود؟
این اتفاق سال 86 بعد از پنج ماه کار افتاد. حتی پای قرارداد هم رفتیم و با چند بازیگر هم قرارداد بستیم اما حاضر نشدم کار را تعدیل کنم. تا اینکه بعد از فیلم "مخمصه" که با منوچهر شاهسواری کار کردم و از نتیجه کار هم راضی بودیم ،کارگردانی مجموعه "جستجوگران" این بار از سوی شاهسواری به من پیشنهاد شد و بعد از رسیدن توافق تولید را شروع کردیم. البته تولید این مجموعه به آسانی نبود و بعد از کشمشهای بسیار بهار 87 شروع شد و تا آذر ماه همان سال تصویربرداری طول کشید و همزمان هم تدوین شد. مجموعه "جستجوگران" اسفندماه 67 برای موسیقی و صداگذاری و پخش آماده شد.
*چرا پخش این مجموعه با تاخیر همراه بود؟
ـ در ابتدا جلوی پخش مجموعه "جستجوگران" را گرفتند و مرتب پخش آن به تعویق افتاد تا اینکه خیلی اتفاقی در یک شب دوستی به من زنگ زد و از اینکه تصویر او را در تیزر مجموعه "جستجوگران" گذاشته بودم تشکر کرد. وقتی این حرف را زد خیلی تعجب کردم. ظاهراً دوستان پخش، تیزر بدی از قسمت دهم مجموعه و گل قصه در آورده و نشان داده بودند. البته آقای فرجی، مدیر سابق شبکه دو تلاش زیادی کرد تا این مجموعه با سلامت پخش شود اما از اواسط پخش آن با رفتنش ما باز هم دچار دستانداز شدیم.
*تحقیق در آثار شما نقش به سزایی دارد. برای پروندههایی که در مجموعه "جستجوگران" مورد بررسی قرار دادید چقدر تحقیق کردید؟ و موضوع پروندهها تا چه حد واقعی بود؟
ـ مبنای قصههای این مجموعه واقعی بود و تحقیق آن را خودم انجام داده بودم یا از تحقیق دوستان استفاده کردم. به هر حال نسبت به سازمان بازرسی ابهام داشتم، به همین دلیل به این سازمان رفتم و با چند تن از دوستان چهار تا پنج جلسه صحبت کردم. قصه فیلمهای "شیفته" و "رنگ شب" هم واقعی بودند و در "جستجوگران" واقعیتها مبنا بود تا به ملموس شدن قصهها کمک کند.
*همکاری سازمان بازرسی با شما چگونه بود؟
- مجموعه "جستجوگران" قرار نبود که به تبلیغ یا انتقاد آن سازمان بپردازد بلکه جایی بود که مبنای شکلگیری این داستانها بود و هست. مثل آگاهی یا اداره پلیسی که وجود واقعی دارد ولی هر کس پلیس و آگاهی خودش را میسازد. در آن مقطع چند تنی همیاری کردند و مرا با کلیت کار بازرسان آشنا کردند. دیگر هیچ رابطهای وجود نداشت. سازمان بازرسی "جستجوگران " ساخته ذهن ماست .
پخش"جستجوگران" از تلویزیون آنقدر به تاخیر افتاد که تصور میشد قرار است پخش نشود. چرا این اتفاق برای این مجموعه افتاد؟
- بله پخش این مجموعه در زمانی کاملاً منتفی شد و آن هم به خاطر شرایط موجود و فعل و انفعالات اجتماعی بود که در پخش مجموعه "جستجوگران" هم تاثیر گذاشت. متاسفانه هیچ چیز در کشور ضابطه مند نیست. ما مملکت سورئالیستی داریم و این طور اتفاقات در خیلی از پروژههای تلویزیون میافتد. به عنوان مثال تله فیلم "سایاب" من سه سال است که پخش نمیشود در حالی که چند بار تیزر آن روی آنتن رفت. بعد از ساخت مجموعه "جستجوگران" هم برخی تشکر کردند و بعضی هم که از ابتدا مشکوک بودند. فیلم سینمایی "تردست"هم در شبکه نمایش خانگی دچار مشکلاتی شد چرا که از من خواستند فیلم را قلع و قمع کنم و این در حالی است که این فیلم در شهرستانها همزمان پخش میشود یا در شب عید بار دیگر به من عیدی دادند و با پخش "مخمصه" آن هم با حذف 11 دقیقه از آن در شبکه پخش شد.آن هم بخشهایی که مربوط به زنان بود . در عین فیلمی از فیلمساز دیگرکه به موضوعی زنانه میپردازد پخش شد بدون اینکه مشکلی ایجاد کند لابد چون ایشان که فیلمساز خوبی است ما نه! جدا از آنکه از که پخش قسمت آخرمجموعه به جای چهارشنبه بی جهت به پنجشنبه افتاد و به جایش تله فیلمی را انگار پخش کردند... باید درباره این بیعدالتی هم فیلمی بسازیم... واقعاً برخی اتفاقات غیر قابل پیشبینی است. گفتم همه چیز سورئالیستی است!
*مجموعه "جستجوگران" با دقت و خیلی جدی مفاسد اقتصادی را طرح کرد و این در حالی است که پرداخت به این شکل در مجموعههای تلویزیون نبود و همین مسئله مخاطب را با حیرت رو به رو کرد . در این مجموعه آدمهای خاکستری صاحب روابط، موقعیت و نفوذ هستند. عجیب بود تلویزیون به این شکل بپذیرد.
ـ این مسئله به آسانی اتفاق نیفتاد. به قول حافظ خون به جگر شدیم. این طور نبود یک شب تصمیم بگیریم. ما جامعهای هستیم که عدم تعادل در جامعه خود را نمیفهیم. وقتی میگوییم سیاستگذاران و مسئولان با یک هرم روبرو نیستیم، بلکه با یک طیف متفاوت رو به رو هستیم. هر طیفی نظری دارد و "جستجوگران" از دل این تعارض در آمد. در این مجموعه به این سمت نرفتیم که کاملاً سیاه یا سفید باشیم. سعی کردم "جستجوگران" ساختمان و پرداخت درستی داشته باشد تا ده سال دیگر هم دیده شود. گر چه موضوع این مجموعه ملتهب است.
من یکبار دیگر این کار را انجام دادم و آن هم در فیلم "به رنگ شب" بود، اما این فیلم در چرخ دنده اکران له شد. مردم در جامعه ما نسبت خود را با واقعیت گم کردند. تلویزیون هم این نسبت را با واقعیت گم کرده است. برای نزدیک شدن به واقعیت باید شروع به نقد کرد. ما مشکلات زیادی در "جستجوگران" داشتیم عدهای زیر آب میزدند و به قولی شاید همانهایی که به بهرامی و سروان در داستان زنگ میزدند ، ... شاید هم نه! اما استنباط من این است که چون این مجموعه استانداردهای خوب و رویکردهای جدیدی داشت و از سوی دیگر حب و بغض هم نداشت، یا جانبدار دسته و یا گروهی هم نبود بیشتر نگاهی ملی و ایرانی داشت و از سویی همه جا هستند کسانی که پیجوی عدالت هستند و دلشان از دیدن درد، درد میگیرد.
از سوی دیگر هر چند "جستجوگران" یک اثر روزنامه تصویری نیست بلکه یک اثر داستانی است که مسائلی را به نقد و نظر میکشد. در این مجموعه قضیه اختلاس را از بالا شروع نکردم بلکه تلاش داشتم در ریزبافت محاسبات اجتماعی وارد شوم. در واقع "جستجوگران" نگاهی امروزی به زندگی در تمام ابعاد دارد.
*شما در مجموعه "جستجوگران" مفاسد اقتصادی را به عنوان درد نشان میدهید.
ـ سعی کردم مانفیست این نگاه را در چند قسمت اول این مجموعه به تصویر بکشم. قصه با دادگاه شروع میشود و یک بازرس کهنه کار را به تصویر کشیدیم که به جنون رسیده است. او شاهد زد و بند است و دیگر نمی تواند تحمل کند. در قسمت سوم با موضوع "تازه وارد" یک دوئل کلمات داریم و ته آن به ماجرای اقتصاد آزاد کوپنی میپردازیم. وقتی مخاطب آقای واحدی و زن دوم او را میبیند متوجه میشود که او آدم عاشقی است اما وارد یک ماجرای ملتهب میشود یا آقای عابدی زاده که رضا کیانیان نقش او را بازی میکند نشان داده میشود که چندین جا حضور دارد اما وقتی حرف میزند میگوید من خونه ننهام مینشینم. در واقع او فهمیده باید چیزی را به نام خودش نزند. در قصه کیش برای کارخانهای که نیست وام گرفته میشود. موضوع داروهای فاسد در ویروس، موضوع نفت در ناشناس، خصوصی شدن از طریق امکانات دولتی و ... این معضلات بنیادی جامعه اکنون ماست، اما این درد نه گل درشت شده و نه از متن زندگی ما جدا. در مجموعه "جستجوگران" نگاه دردمندانه به ایرانی دارد از هر دو سو چه غارت شده و چه غارتگر!
*ما در تلویزیون پرداخت به این موضوعات را در قالب مستند داشتیم اما نه در بخش داستانی. بازتاب بعد از پخش چطور بود؟
ـ الان به خودشان میبالند اما پخش بدی داشت، نه تبلیغات مناسب و نه پشتیبانی مناسب. زمان بد پخش، جابجایی پخش،ممیزی گاه بیهوده و ...
*مهدی فرجی، مدیر سابق شبکه دو از جمله مدیرانی است که معمولاً تعامل خوبی با فیلمسازان دارد، پس چرا پخش این مجموعه دچار مشکلاتی شد حتی تبلیغ مناسبی هم نداشت. در حالی که شاهد هستیم برای مجموعههای ضعیف تبلیغ خوبی میشود.
ـ او تلاش خود را کرد تا کار با سلامت پخش شود اما نشد. یا به عبارتی در همین حد شد که خب خودش اتفاقی است. اما به هر حال شکستن این خط قرمزها این تاوان را دارد. هر چند شاید بعدها کسی به یاد نیاورد این خون دل خوردنها را.
*مجموعه "جستجوگران" فرم و شیوه روایی آشنای سجادی را دارد . فلاش بکها خیلی کوتاه است و در طول زمان به هم تنیده شده است. اما برخی مواقع ممیزی به حدی است که مخاطب را در فهم قصه دچار مشکل میکند.
ـ بله، ممیزیها در برخی سکانسها لطمه زده و قسمتهایی از مجموعه را مخدوش کرده است.مثل فصل توضیح عبادی در علت جنون مهندس آذرم و یا تکه پاره شدن فصل مواجه شهاب با پروانه یا ... برای همه سکانسها زحمت زیادی کشیده شد اما گاهی بیدلیل حذف شده است. مثلاً وقتی دختر را از دست شهاب نجات میدهند پویا حرفی به خواهرش میِزند و او فقط با نگاهی برادرش را منکوب میکند اما همین نگاه در آورده شد. من دلیل در آوردن این صحنه را مثل خیلی از صحنههای دیگر نمیدانم.
آیا در قوه قضاییه با شما همکاری شد؟
ـ هیچ امکانی از دادگاه به ما داد نشده حتی ما دادگاه را ساختیم مثل خود بازرسی آگاهی و یا جاهای دیگر.
*چرا؟
- از خودشان بپرسید. فیلمنامه را خواندند و گفتند کمکی نمیکنند.
*مدیریت تلویزیون با کلیت ماجراها مشکلی نداشت؟
- اگر داشتند که ساخته نمیشد. با این حال بحثهای زیادی داشتیم. مثلاً یکی از دعواها درباره شخصیت خانم شاکری بود. آنها میگفتند که چرا شاکری در محیط اداره چادری است اما در بیرون چادرش را برمیدارد.
*خیلیها در محیط اداره با فرم خاصی حاضر میشوند اما در بیرون این طور نیستند...
- دقیقاً همین طور است. مثلاً خانم فرحزادی (گوهر خیراندیش) زمانی که از کیش میآید نمیتواند چادر بر سرش کند. ما در این مجموعه قصد توهین به اعتقاد کسی را نداشتیم. سعی کردیم برخی از اتفاقاتی که رخ میدهد را نشان دهم.
*در مجموعه "جستجوگران" شاهد هذیان گویی شهرام حقیقت دوست هستیم. او درگیریهای زیادی دارد. البته در تمام آثار شما افرادی را میبینیم که پریشان هستند. گویی که امضای شما است؟ چطور شد چنین شخصیتی را در این قصه قرار دادید.
- هر انسانی دغدغههای ذهنی و نوسانات روحی دارد. حالا یکی برونگرا است و دیگری درونگرا. در قصه فیلمهایم سعی میکنم این پریشان حالی در جای خودش باشد. مثلاً شخصیتی مثل بهرامی هم پریشان حال میشود اما زمانی این اتفاق میافتد که رفیقش نارفیقی میکند. در این صورت تعادلاش به هم میخورد اما پریشانحالی وجه مسلط کاراکتر او نیست. عبادی اما پریشان حال است که ژنی نیست، اکتسابی است. یا سودابه فضلی که زن/ مردی ست و هیستری پنهانی در او هست. اما بهرامی و مقدم چنین نیستند. "جستجوگران" اثری متعادل در همه چیز است در بیان و مضمون اغراق نداریم و تنوع در شخصیتها حفظ شد. لحن متعادلی دارد و از این رو فکر میکنم یکی از بهترینها کارهایی است که در زندگی انجام دادم.
*در زندگی خانوادگی بهرامی ما شاهد کنتراست مناسبی میان او و همسرش هستیم که مشخص است کاملاً تعمدی است. دلیل تاکید شما بر این مسئله چه بود؟
- برخی مواقع ما واقعیتهای زندگی خودمان را نمیبینیم. مثلاً یک استاد دانشگاه در بیرون استاد است و در خانه همسر و پدر خانواده. اتفاقاً من این کنتراست را خیلی دوست داشتم. در مجموع سعی کردم نگاهم به شخصیتهای قصه باورپذیر باشد.
* کنتراست در زندگی واقعی آدمها هم دیده میشود. مثلاً یکی از زوجین رشد میکند و دیگری این طور نیست یا از ابتدا همسان نیستند.
ـ من از ابتدا مشکلاتم با بچههای سیما فیلم همین مسائل بود چرا که میخواستم واقعیت را نشان دهم. مثلاً بهرامی سعی میکند زنش را بفهمد. وقتی وارد زندگی خصوصی بهرامی میشویم میبینیم که نگذاشتم بچههایش درباره پروندهها نظر بدهند. بهرامی نه عجیب است نه از کره ماه آمده تجربهای دارد و هوشی، سلامت روحی و روانی دارد، عدالتخواه است و صاحب زندگی سادهای هم هست. خانوادههای عبادی را نگاه کنید یا شاکری یا مجید مقدم. هر کدام از آنها
درعین حال وجهی از یک لایه از افراد دور و بر ما هستند.
*پیام دهکردی بر خلاف رایگان خیلی راحت و نرم است بیحسی و سردی را در او میبینیم یک جاهایی حماقت را خوب نشان میدهد اما برخی جاها غلو شده است. برخلاف بازی راحت رایگان به خاطر پخته نشان دادن رایگان بود؟ ـ خودتت داری میگویی... فیلم "گزل" را یادتت هست. شخصیت یک سوارکاری است که پخته میشود. سیاوش در "جنایت" و یا ... سه قسمت اول به نام "تازهوارد" اهمیت کار ما را با توجه به مجید مقدم نشان میدهد. با آنکه موضع به ظاهر مهمتری مثل اختلاس در پیش روی ما قرار دارد. مقدم است که وارد اداره و داستان ما میشود. کسی که شلخته است ، پریش ، نامتعادل و زود خشم میکند زود میخندد مقایسه با قسمت آخر کنید .این نوسان به تعمد طراحی شده است در اجرا. پیام دهکردی بازیگر هیجانی است از این رو از خصوصیات فردیش استفاده کردم، سعی نکردم چهره ظاهری او را عوض کنم. حتی استفاده از لهجه مازندرانی هم در همین جهت بود. او درست برخلاف بهرامی است. بهرامی کاراکتر آرام و درونگرایی است که هم وادار شخصیتهایی از این دست در سینماست مثل همفری بوگارد و هم تکمیل کننده سه ضلع دیگرمان.
*تقابل این دو شخصیت خوب بود که سابقه زیادی هم در تاریخ سینما دارد.اما در ابتدا روی تخصص شخصیت زن ،شاکری تمرکز میکنی اما در قسمت های بعدی این تمرکز وجود ندارد؟
- او پرونده به پرونده کار میکند و ما به تدریج به یکسری از ویژگیهایش نزدیک میشویم. شخصیت شاکری از آن دست شخصیتهایی است که به شدت میتوانست آسیب بزند به کار، آبستره شود و کار ما را دچار اختلال کند که خب نشد. چون میدانستم باید چگونه آن را عینی کنم و از بازیگر آن خانم میرحسینی هم خوب کار کرد. هر چند در تلویزیون با این کاراکتر مسئله داشتند در ممیزیها به بخش شهودی ایراد گرفتند ، اما من من اصرار داشتم تا باشد. چون آنها نگران ترویج خرافه بودند و من میدانستم کار ما درست در مقابل آن مسیر قرار دارد. یعنی فهم جهان شهودی آن هم در فرهنگ ما قابل درک است. تازه کاری که شاکری میکند مبتنی بر علم وعمل هم هست. این یکی از راههای جذابیت هم بود. بازرسین ما اسلحه ندارند بلکه با عدد و رقم سر و کار دارند. با حروف که نقش مهمی در زندگی ما دارد. شاید برای همین در کتب مقدس هم آمده در آغاز کلمه بود و کلمه خدا بود و ... از جنبش حروفیه تا همین نقش کلمه و حروف در زندگی ما و به ویژه کاراکتر شاکر مهم است. برایم مهم بود که این ویژگی به چشم بیاید و دیداری هم بشود. خودم هم این را تجربه کرده بودم.
دوستی پزشک روزی گفت بنویس. هر چه دلت میخواهد بنویس و نوشتم و یکی دو ماه بعد نوشتهای در حد یک صفحه از زیر و بم من و زندگیم داد دستم که حیرت کردم. آن توسط کسی که هیچ شناختی از زندگی من نداشت. تمام نقاط طلایی و کلیدی من را گفت جذب شدم دیداری حضوری داشتم. این کار نه تنها کلاشی نیست. عالمانه است. کتابی وجود دارد روانشناسی کاربردی در خط و خط شناسی. همین را عینا در فصل کیش قسمت 11 از طریق شخصیت مرادی که بهرام ابراهیمی آن را خوب کرد ساختم.اسلحه کاراکترهای ما کلمه است در عین حال به راز و رازی اشاره دارد که زندگی ما هست. در فرهنگ ما و من به شدت دوستش دارم و مبنای اکثر کارهایم هست. در جستجوگران رمز و راز دارم اما به شدت ملموس است حتی در شخصیت شاکری در برخی جاها کمرنگ است و برخی جاها پررنگ است.
*سئوال آخر جمعبندی برخی از قصهها شتاب زده به نظر میرسد مثل پیدا شدن بچهها و یا کشته شدن بهرامی در آخرین قسمت که خیلی تلخ بود . گرچه برخی از قسمتها مثل ماجرای وکیلی که خانم بهرام نقش آن را بازی میکیرد غافلگیر کننده بود؟
-این حس شما مهم است.شروع قسمت سیزدهم با ضارب شروع می شود. قسمت سیزده مقدمه چینی را ندیدید. در قسمت دوازده این ضارب را میبینیم که فکر میکنم در آن داستان ناشناس است (یعنی امیدوارم چنین فکر از سوی تماشاگر به وجود آمده باشد). در قسمت سیزده ضارب را در حین خواندن روزنامه در سازمان بازرسی میبینیم و بهرامی که از کیش آمده. در خانه شاکری هم او به سایه آی که همیشه در پی اوست اشاره میکند. شک او را از اواخر جا به جا گذاشتم. تا اینکه در پرونده کیش تیر خلاص زده میشود. میرسپاسی اوج پرونده کیش است. وقتی میگوید: شب دراز است و قلندر بیدار..." تمام است. اما معتقدم شتاب وجود دارد. یعنی از شرایط تولید سختمان که با بودجهای اندک شکل گرفت از یک سو و محدوده تایمی تلویزیون وهم تجربه اول من در ساخت مجموعه در بعضی جاها این نقصیه را رقم زده.
*آیا از اول هم قرار بر این بود که بهرامی نباید زنده باشد؟
مجموعه با نمای نزدیک انگشتر شروع میشود و پایان مییابد. بهرامیها نمیمیرند بلکه در مجید مقدمها ادامه پیدا میکنند.